روانشناسی رشد
روانشناسی رشد مطالعه علمی از تغییراتی که در انسان در طول دوره عمر آنها رخ می دهد است. با نوزادان و کودکان مربوط می شود، زمینه گسترش داده است که شامل بلوغ، توسعه بالغ، پیری، و تمام طول عمر است. در این زمینه به بررسی تغییر در طیف وسیعی از موضوعات از جمله مهارت های حرکتی و سایر فرایندهای روانی فیزیولوژیک، رشد شناختی که شامل زمینه هایی از قبیل حل مسئله، درک اخلاقی، و درک مفهومی، فراگیری زبان، اجتماعی، شخصیت و رشد عاطفی و اعتماد به نفس مفهوم و شکل گیری هویت است.
روانشناسی رشد شامل مسائلی مانند که تا چه حد توسعه از طریق انباشت تدریجی دانش در مقابل مرحله توسعه، و یا تا جایی که بچه ها با ساختارهای ذهنی ذاتی در مقابل یادگیری از طریق تجربه متولد شده رخ می دهد. بسیاری از محققان و علاقه مند به تعامل میان ویژگی های شخصی، رفتار فرد و عوامل محیطی از جمله زمینه های اجتماعی، و تاثیر خود را بر توسعه هستند، دیگران را بیشتر روش دقت تمرکز. روانشناسی رشد به اطلاع چندین زمینه های اعمال شده، از جمله: روانشناسی تربیتی، آسیب شناسی روانی کودک، و روانشناسی تکاملی قانونی. روانشناسی رشد مکمل زمینه های مختلف تحقیقات پایه در روانشناسی از جمله روانشناسی اجتماعی، شناختی نظریه دلبستگی نظریه دلبستگی، چارچوب نظری نوشته اصلی توسط جان باولبی، با تمرکز بر باز و صمیمی، روابط، عاطفی معنی دار است. فایل پیوست به عنوان یک سیستم بیولوژیکی یا ضربه بقا قدرتمندی است که تکامل یافته برای اطمینان از بقای نوزاد توضیح داده شده است. کودک است که تهدید و یا تاکید به سمت مراقبین که ایجاد یک حس، امنیت عاطفی و روانی برای فرد move این بازی رتبه بندی می شود >> نمایش دوباره و تجزیه و تحلیل. فایل پیوست تغذیه در تماس با بدن و آشنایی. بعدها مری اینسورث توسعه پروتکل وضعیت عجیب و مفهوم پایگاه امن. سه نوع از سبک های دلبستگی وجود دارد: امن، اضطراب اجتنابی، و مقاوم در برابر اضطراب است. دلبستگی امن، دلبستگی سالم بین نوزاد و مراقب است. آن است که توسط اعتماد مشخص می شود. اضطراب اجتنابی دلبستگی ناامن بین نوزاد و مراقب است. این است که با بی تفاوتی نسبت به پرستار نوزاد مشخص می شود. مقاوم در برابر اضطراب دلبستگی ناامن بین زمانی که پیوست نوزاد و پرستار با ناراحتی مشخص از نوزاد هنگامی که از هم جدا و خشم است. کودک می تواند در گرایش طبیعی خود را به شکل فایل پیوست مانع است. برخی از کودکان بدون تحریک و توجه مراقب به طور منظم مطرح شده، و یا دور تحت شرایط سوء استفاده و یا غفلت شدید قفل شده است. اثرات احتمالی کوتاه مدت این محرومیت، خشم، ناامیدی، جدا شدن و تاخیر موقت در توسعه فکری. اثرات دراز مدت عبارتند از: افزایش پرخاشگری، رفتار چسبیده، جدا، اختلالات روان تنی، و افزایش خطر ابتلا به افسردگی به عنوان یک بزرگسال است. سازه سازه پارادایم در روانشناسی که مشخصه یادگیری به عنوان یک روند فعالانه در ساخت دانش است. افراد این معنی که برای خود ایجاد و یا ایجاد حس از اطلاعات جدید با انتخاب، سازماندهی، و یکپارچه سازی اطلاعات با دانش های دیگر، اغلب در محتوای تعاملات اجتماعی. دو راه که در آن سازنده می تواند رخ دهد وجود دارد: فردی و اجتماعی. سازه های فردی زمانی است که شخص ساختارهای دانش از طریق فرایندهای شناختی تجارب خود را به جای با حفظ حقایق ارائه شده توسط دیگران است. سازه اجتماعی است که افراد ساختن دانش از طریق تعامل بین دانش آنها به وضعیت و مبادلات اجتماعی و فرهنگی است که در آن مطالب به ارمغان بیاورد. [4] نظریه سیستم های بوم شناختی نظریه سیستم های زیست محیطی، در اصل توسط Urie براون فنبرنر فرموله چهار نوع از سیستم های زیست محیطی ای شاخه ای تو در تو مشخص، با نفوذ دو جهته در داخل و بین سیستم های. چهار سیستم مایکروسیستم، mesosystem، exosystem، و macrosystem. هر سیستم شامل نقش ها، هنجارها و قواعد است که قدرت شکل دادن به توسعه است. مایکروسیستم محیط اطراف به عنوان فردی است. این mesosystem ترکیبی از دو مایکروسیستمز است. این exosystem تعامل بین دو یا بیشتر از محیط است. macrosystem گرفتن گسترده تر به حساب وضعیت اقتصادی اجتماعی، فرهنگ، اعتقادات، آداب و رسوم و اخلاق است. در نهایت، chronosystem اشاره به ماهیت زمانی از توسعه است. از زمان انتشار آن در سال 1979، بیانیه مهم براون فنبرنر در این نظریه، محیط زیست از توسعه انسانی [5] نفوذ گسترده در راه روانشناسان داشته و دیگران به مطالعه انسان ها و محیط های آنها نزدیک است. به عنوان یک نتیجه از این مفهوم توسعه، این محیط از خانواده سیاسی و اقتصادی ساختارهای آمده اند به عنوان بخشی از دوره زندگی از دوران کودکی تا بزرگسالی مشاهده شده است. رشد روانی زیگموند فروید معتقد است که همه ما تا به حال آگاهانه، قبل از خود اگاهی، و سطح ناخودآگاه. در خودآگاه ما فرایند ذهنی ما آگاه هستند. قبل از خود اگاهی شامل اطلاعاتی است که اگر ما در حال حاضر در مورد را می توان به آگاهی آورده فکر نمی. در نهایت، ناخودآگاه شامل آن دسته از فرآیندهای ذهنی که ما غافل هستند. او معتقد بود که خودآگاه و ناخودآگاه تنش بود زیرا آگاهانه را امتحان کنید و نگه دارید و چه ناخودآگاه در تلاش بود تا بیان. او برای توضیح این سه ساختار شخصیت، شناسه (شماره)، نفس، و سوپراگو مازادی است. شناسه (شماره)، که ابتدایی ترین از سه عمل با توجه به اصل لذت. اصل لذت می گوید که انگیزه شناسه (شماره) به دنبال لذت و اجتناب از درد است. بر این اساس او پنج مرحله جهانی توسعه ارائه شده است. اولین مرحله دهانی که از بدو تولد تا 12 ماهگی رخ می دهد، دوم مرحله مقعد رخ می دهد که از سن یک تا سه سال است، سوم مرحله فالیک که رخ می دهد از سه تا پنج سال سن (بیشتر از یک شخص است شخصیت های این سن و سال تشکیل شده است)، چهارم نامیده می شود پوشیدگی که از سن پنج سالگی تا بلوغ رخ می دهد، و در آخر مرحله پنج مرحله تناسلی که می گیرد از بلوغ تا بزرگسالی است. مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ نظریه های اخلاق که ساقه از نظر رشد و نمو شناختی ژان پیاژه تأکید بر تغییر در نوع استدلال است که افراد در تصمیم گیری های اخلاقی استفاده. تغییرات در محتوای تصمیم آنها برسد و یا اقدامات آنها را به عنوان یک نتیجه را به رخ نمی دهد [مشکوک - بحث]. لورنس کلبرگ در دوران بلوغ گسترش یافته در مورد این موضوع به طور خاص. استدلال اخلاقی preconventional، استدلال اخلاقی متعارف، و استدلال اخلاقی postconventional؛ او سه سطح از استدلال اخلاقی پیشنهاد شده است. استدلال اخلاقی Preconventional از کودکان معمولی است و با استدلال است که بر اساس پاداش و مجازات در ارتباط با دوره های مختلف اقدام مشخص. دلیل اخلاقی متعارف در اواخر دوران کودکی و اوایل نوجوانی رخ می دهد، و با استدلال است که بر اساس قوانین و عرف جامعه مشخص می شود. در نهایت، استدلال اخلاقی postconventional، مرحله که طی آن قوانین و کنوانسیونهای جامعه را به عنوان نسبی و ذهنی و نه به عنوان معتبر دیده می شود است. [1] مراحل رشد روانی اجتماعی اریکسون، اریک اریکسون روانکاو کودک مانند مربی خود آنا فروید، دختر Sigmond فروید شد. او رفت و به تعبیر و تفسیر مجدد مراحل روانی فروید با ترکیب جنبه های اجتماعی آن. او با هشت مرحله است، که هر کدام دارای دو بحران (مثبت و منفی) آمد. مرحله اول اعتماد در مقابل بی اعتمادی، رخ می دهد که در دوران شیرخوارگی است. مرحله دوم استقلال در برابر شرم و شک رخ می دهد که در اوایل دوران کودکی است. سه مرحله ابتکار در برابر گناه رخ می دهد که در طول سن بازی است. مرحله چهار صنعت در مقابل حقارت رخ می دهد که در سن مدرسه است. مرحله پنج هویت در مقابل انتشار هویت که در دوران بلوغ رخ می دهد است. مرحله شش صمیمیت در برابر انزوا رخ می دهد که در میان بزرگسالان جوان است. مرحله هفت generativity در مقابل خود جذب رخ می دهد که در دوران بزرگسالی است. در نهایت، مرحله هشت یکپارچگی در برابر ناامیدی رخ می دهد که در طول سن است. در هر یک از این مراحل یک یا بحران های دیگر توسعه داده شده است. چیزی که ایده آل خواهد بود که بحران مثبت بیشتر از منفی بحران توسعه یافته است. نظریه رشد شناختی پیاژه ژان پیاژه یک نظریه پرداز سوئیس که فرض می کند که کودکان فعالانه در ساخت دانش از طریق تجربه عملی یاد بگیرند. او پیشنهاد کرد که نقش بزرگسال در کمک به یادگیری کودک بود به ارائه مواد مناسب برای کودک به تعامل و ساخت. او سقراطی سوال برای به دست آوردن کودکان به آنچه آنها انجام می دهند را منعکس استفاده کنید. او سعی خواهد کرد تا آنها را به دیدن تناقضات در توضیحات خود. او همچنین مراحل توسعه توسعه یافته است. رویکرد او را می توان در چگونگی برنامه درسی در مدارس تعیین توالی، و در تعلیم و تربیت از مراکز پیش دبستانی در سراسر ایالات متحده دیده می شود. پیاژه معتقد است که توسعه فکری از طریق یک سری از مراحل است که باعث او آمد تا با توجه به نظریه خود را بر روی رشد شناختی صورت گرفت. هر مرحله شامل مراحل که کودک تا به حال قبل از حرکت به مرحله بعد استاد. او معتقد است که این مراحل که در آن از یکدیگر جدا نیستند بلکه هر مرحله ساخته شده در قبل، از این رو یادگیری مداوم بود. نظریه او شامل چهار مرحله حسی و حرکتی، پیش عملیاتی، بتن، عملیاتی و رسمی عملیاتی. اگر چه او اعتقاد نداشت این مراحل در هر سنی رخ داده است، بسیاری از مطالعات تعیین زمانی که این تواناییهای شناختی باید انجام شود. منطقه توسعه پروگزیمال لیو ویگوتسکی یک نظریه پرداز روسیه از دوران اتحاد جماهیر شوروی، که فرض می کند که کودکان از طریق یادگیری بود دست بر تجربه و تعاملات اجتماعی با اعضای / فرهنگ خود را. بر خلاف پیاژه، او ادعا کرد که مداخله به موقع و حساس بزرگسالان هنگامی که یک کودک در لبه یادگیری یک کار جدید ("منطقه توسعه پروگزیمال") می تواند کمک به کودکان در یادگیری وظایف جدید. مارتین هیل اظهار داشت که "جهان از واقعیت به ذهن یک کودک صدق نمی کند." این تکنیک است به نام "داربست"، زیرا بر کودکان دانش در حال حاضر با دانش جدید دارند که بزرگسالان می تواند کمک به یادگیری کودک. می سازد ویگوتسکی به شدت بر نقش فرهنگ در تعیین الگوی کودک توسعه متمرکز شد، با این استدلال که توسعه حرکت از سطح اجتماعی به سطح فردی است. به عبارت دیگر، ویگوتسکی ادعا کرد که روانشناسی باید در پیشرفت آگاهی انسان از طریق رابطه فرد و محیط زیست آنها تمرکز می کنند. او احساس که اگر محققان همچنان به نادیده گرفتن این اتصال، و سپس این بی توجهی به درک کامل از آگاهی انسان را مهار کند. [ طبیعت در مقابل تربیت مسئله مهم در روانشناسی تکاملی ارتباط بین و تاثیر محیطی innateness در توجه به هر جنبه ای خاص از توسعه است. این است که اغلب به عنوان "طبیعت در مقابل تربیت" و یا بومی گرایی در مقابل تجربه گرایی. حساب بومی گرایی توسعه استدلال می کنند که فرآیندها در سوال ذاتی هستند، است که، آنها توسط ژنهای ارگانیسم مشخص شده است. دیدگاه تجربه گرا استدلال می کنند که این فرآیندها در تعامل با محیط زیست به دست آورد. امروزه روانشناسان رشد به ندرت چنین مواضع دو قطبی با توجه به بسیاری از جنبه های توسعه، بلکه آنها را بررسی، در میان بسیاری از چیزهای دیگر، رابطه بین تأثیرات ذاتی و زیست محیطی. یکی از راه های که در آن این رابطه در سال های اخیر کشف شده است از طریق این زمینه در حال ظهور روانشناسی رشد تکاملی است. یکی از منطقه ای که در آن این بحث innateness برجسته به تصویر کشیده شده است در پژوهش در زمینه فراگیری زبان می باشد. سوال عمده در این زمینه این است که آیا خواص خاصی از زبان انسان شده اند، از نظر ژنتیکی مشخص شده و یا می تواند از طریق آموزش به دست آورد. موقعیت تجربه گرا بر موضوع فراگیری زبان نشان می دهد که زبان ورودی را فراهم می کند اطلاعات لازم برای یادگیری ساختار زبان و که نوزادان به دست آوردن زبان از طریق فرایند یادگیری آماری. از این دیدگاه، زبان را می توان از طریق روش های یادگیری به طور کلی که به جنبه های دیگری از توسعه، از جمله به عنوان یادگیری ادراکی نیز اعمال می شود به دست آورد. موقعیت بومی گرایی استدلال می کند که ورودی را از زبان بیش از حد برای نوزادان و کودکان برای به دست آوردن ساختار زبان فقیر. زبانی نوام چامسکی ادعا می کند که مشهود است به دلیل عدم اطلاعات کافی در ورودی زبان، دستور زبان جهانی که شامل تمام زبانهای انسانی است و از پیش تعیین شده و وجود دارد. این امر منجر به این ایده که یک ماژول شناختی ویژه ای مناسب برای یادگیری زبان، اغلب به نام دستگاه اکتساب زبان وجود دارد منجر شده است. نقد چامسکی مدل رفتارگرایی اکتساب زبان توسط بسیاری به عنوان نقطه عطف کلیدی در کاهش در برجسته نظریه رفتارگرایی به طور کلی در نظر گرفته شده است. اما مفهوم اسکینر "رفتار کلامی" تا چون مرده نمی، شاید در بخش آن تا به تولید برنامه های کاربردی عملی موفق بوده است. مکانیزم توسعه روانشناسی رشد نه تنها با توصیف ویژگی های تغییرات روانی در طول زمان مربوط می شود، اما همچنین به دنبال توضیح اصول و عملکرد داخلی اساسی این تغییرات است. روانشناسان تلاش کرده اند برای درک بهتر این عوامل با استفاده از مدل. مدل های رشد گاهی اوقات محاسباتی، اما آنها لازم نیست. مدل باید به سادگی به صورت وسیله ای است که یک فرایند صورت می گیرد تشکیل می دهند. این است که گاهی اوقات در اشاره به تغییرات در مغز است که ممکن است به تغییر در رفتار در طول دوره توسعه مطابقت دارد انجام می شود. حساب های محاسباتی توسعه اغلب استفاده یا نمادین، پیوندگرا (شبکه های عصبی)، یا مدل سیستم های دینامیکی به توضیح مکانیسم توسعه. توسعه شناختی تکامل شناختی، نظریه رشد شناختی، و نظریه های نئو Piagetian از رشد شناختی رشد شناختی است که در درجه اول با راه های که در آن نوزادان و کودکان به دست آوردن، توسعه و استفاده از قابلیت های ذهنی داخلی از قبیل حل مسئله، حافظه، زبان و نگران کرده است. موضوعات مهم در توسعه شناختی مطالعه فراگیری زبان و توسعه مهارت های ادراکی و حرکتی. پیاژه یکی از روانشناسان اوایل موثر برای مطالعه توسعه توانایی های شناختی بود. نظریه او نشان می دهد که حاصل از توسعه را از طریق مجموعه ای از مراحل از نوزادی تا بزرگسالی وجود دارد که نقطه پایان یا هدف است. حساب های دیگر، مانند لیو ویگوتسکی، پیشنهاد کرده اند که توسعه از طریق مراحل پیشرفت نمی کند، بلکه این است که فرایند توسعه است که در زمان تولد آغاز می شود و تا مرگ ادامه می یابد برای چنین ساختار و قطعیت بیش از حد پیچیده است. در عوض، از این منظر، فرایندهای رشد و نمو ادامه به طور مداوم، در نتیجه توسعه باید تجزیه و تحلیل، به جای به عنوان یک محصول به دست آمده مورد توجه قرار. K. Schaie وارنر مطالعه رشد شناختی در بزرگسالی گسترش یافته است. به جای اینکه پایدار از نوجوانی، Schaie می بیند بزرگسالان به عنوان پیشرفت در استفاده از توانایی های شناختی آنان است. در توسعه مدرن شناختی ملاحظات روانشناسی شناختی و روانشناسی تفاوتهای فردی به تفسیر و مدل سازی توسعه یکپارچه شده است. به طور خاص،، نظریه نئو Piagetian توسعه شناختی نشان داد که سطوح پی در پی و یا مراحل رشد شناختی در ارتباط با افزایش بهره وری پردازش و ظرفیت حافظه کاری. علاوه بر این، کودکان در بالاتر از سطح رشد شناختی مشاهده شده است که بیشتر ریاضی تسلط در علاوه بر این اساسی و مشکلات تفریق است.این افزایش به توضیح تفاوت بین مراحل، پیشرفت به مراحل بالاتر و تفاوت های فردی کودکان که همان سن و سطح در همان درجه. با این حال، نظریه های دیگر به دور از تئوری های مرحله Piagetian نقل مکان کرد، و با حساب های پردازش اطلاعات دامنه خاص، تحت تاثیر قرار است که فرض می کنند که توسعه ذاتی تکاملی مشخص و محتوای خاص مکانیسم های پردازش اطلاعات هدایت شده است. روانشناسی اجتماعی (روانشناسی) روانشناسان رشد که در توسعه اجتماعی علاقه مند هستند را بررسی افراد چگونه توسعه صلاحیت های اجتماعی و عاطفی. به عنوان مثال، آنها مطالعه چگونه کودکان دوستی را تشکیل می دهند، چگونه آنها را درک و مقابله با احساسات، و چگونه هویت ایجاد می شود. تحقیقات در این زمینه ممکن است شامل مطالعه رابطه بین شناخت و رشد شناختی و رفتار اجتماعی. اریک اریکسون معتقد بود ما تحت چندین مرحله برای رسیدن به توسعه اجتماعی و عاطفی. این مراحل، مراحل رشد روانی اریک اریکسون نامیده می شدند. مراحل اعتماد در مقابل بی اعتمادی، دلبستگی، شیوه های فرزند پروری، هویت نفس، انتشار نقش، generativity در مقابل رکود، بحران میانسالی، و یکپارچگی در برابر ناامیدی نفس بودند. تنظیم عاطفی یا ER اشاره به توانایی یک فرد به زیر و بم کردن پاسخ های عاطفی در سراسر تنوع از زمینه. در کودکان خردسال، این مدولاسیون در بخشی از کنترل خارج شود، توسط پدر و مادر و دیگر چهره های اقتدار. همانطور که کودکان، آنها در مسئولیت بیشتر و بیشتر برای حالت داخلی خود را. مطالعات نشان داده اند که توسعه ER توسط مقررات عاطفی کودکان در والدین و مراقبان مشاهده آب و هوای عاطفی در خانه، و واکنش والدین و مراقبان به احساسات کودک را تحت تاثیر قرار می گیرد. توسعه فیزیکی پیشرفت فیزیکی مربوط به بلوغ فیزیکی بدن یک فرد تا زمانی که به قد و قامت بزرگسال می رسد. اگر چه رشد فیزیکی یک فرایند بسیار منظم است، همه کودکان فوق العاده در زمان جهش رشد آنها متفاوت است. مطالعات در حال انجام است به تجزیه و تحلیل چگونه تفاوت در این زمان بر و مربوط به سایر متغیرهای روان شناسی تکاملی مانند پردازش اطلاعات سرعت. اقدامات سنتی بلوغ فیزیکی با استفاده از اشعه ایکس در عمل امروزه کمتر، در مقایسه با اندازه گیری های ساده از قسمت های بدن مانند قد، وزن، دور سر و طول بازو. چند مطالعه و شیوه های دیگر با روانشناسی رشد و نمو جسمی، توانایی های واجی بالغ 5 - تا 11 ساله، و فرضیه بحث برانگیز که maturationally افراد چپ دست، نسبت به راست دست به تاخیر افتاده است. یک مطالعه توسط ایتون، Chipperfield، Ritchot، و Kostiuk در سال 1996 در سه نمونه های مختلف این بود که هیچ تفاوت میان راست و چپ دست وجود دارد. توسعه حافظه محققان در حافظه نگاه توسعه در راه توسعه حافظه ما از دوران کودکی و بعد علاقه مند است. بر اساس به نظریه فازی ردیابی، ما دارای دو حافظه مجزا: جان کلام و کلمه به کلمه. این دو آثار شروع به توسعه در زمان های مختلف و همچنین در سرعت های مختلف. کودکان به عنوان جوان به عنوان 4 ساله دارای حافظه کلمه به کلمه، حافظه برای اطلاعات سطح، را افزایش می دهد که تا اوایل بزرگسالی، که در آن نقطه شروع به کاهش است. از سوی دیگر، ظرفیت ما برای جان کلام حافظه، حافظه برای اطلاعات معنایی، را افزایش می دهد تا اوایل بزرگسالی، که در آن نقطه ثابت از طریق سن. علاوه بر این، اتکای ما بر روی حافظه جان کلام در استدلال به عنوان سن افزایش می دهد. روش های تحقیق و طراحی روانشناسی رشد استخدام بسیاری از روش های پژوهش مورد استفاده در مناطق دیگری از روانشناسی. با این حال، نوزادان و کودکان را نمی توان در همان راه به عنوان بزرگسالان تست شده است، بنابراین روش های مختلف اغلب به مطالعه توسعه آنها استفاده می شود. روانشناسان رشد تعدادی از روش های برای مطالعه تغییرات در افراد در طول زمان. مشترک روش های پژوهش عبارتند از: مشاهده سیستماتیک، از جمله مشاهدات های ناتورالیستی و یا مشاهدات ساختارمند؛ گزارش خود، که می تواند مصاحبه بالینی یا مصاحبه های ساخت یافته؛ روش مطالعه بالینی یا مورد؛ و قوم نگاری یا از شرکت کنندگان نظارت روش :31-35These ای متفاوت تا چه حد که محققان در کنترل بیش از شرایط مطالعه و چگونه آنها ساخته شده اند ایده های که در مورد آن متغیرهای مورد بررسی قرار تحمیل.هر تحقیق توسعه را می توان در شرایط مشخص که آیا استراتژی اساسی آن شامل مطالعه تجربی، همبستگی، و یا مورد روش روش تجربی مستلزم دستکاری واقعی از درمان های مختلف، شرایط، و یا حوادث که شرکت کنندگان و یا موضوع را در معرض دید قرار داده است؛. طراحی تجربی به روابط علت و معلول این روش اجازه می دهد تا برای استنباط قوی از روابط علت و معلولی بین دستکاری یک یا چند متغیر مستقل و رفتار پس از آن ساخته شده است، به عنوان متغیر وابسته اندازه گیری است. مزیت استفاده از این روش پژوهشی است که آن را اجازه می دهد تعیین علت روابط و معلولی میان متغیر است. از سوی دیگر، محدودیت که داده های به دست آمده در یک محیط مصنوعی ممکن است تعمیم فاقد است. روش همبستگی به بررسی رابطه بین دو یا بیشتر از رویدادهای با جمع آوری اطلاعات در مورد این متغیرها بدون مداخله پژوهشگر مزیت استفاده از یک طراحی همبستگی است که آن را تخمین می زند که قدرت و جهت روابط میان متغیرها در محیط زیست طبیعی است. با این حال، محدودیت این است که آن را تعیین اجازه نه علت روابط و معلولی میان متغیر است. [روش مطالعه موردی اجازه می دهد تا تحقیقات برای به دست آوردن درک عمیق از شرکت کنندگان منحصر به فرد با جمع آوری اطلاعات بر اساس مصاحبه، پرسشنامه ساختار یافته، مشاهدات، و نمرات آزمون.هر یک از این روش ها نقاط ضعف و قوت خود را دارد اما روش های تجربی در زمان مناسب روش ارجح از دانشمندان توسعه به دلیل آن را فراهم می کند یک وضعیت کنترل شده و نتیجه گیری در مورد روابط علت و معلولی تواند کشیده شده است. طرح پژوهشی اکثر مطالعات توسعه، صرف نظر از اینکه آیا آنها به کار با استفاده از روش مطالعه تجربی، همبستگی، و یا مورد، همچنین می توانید با استفاده از طرح های تحقیقاتی ساخته شده طرح پژوهشی، چارچوب منطقی استفاده می شود تا مقایسه های کلیدی در مطالعات تحقیقاتی مانند: طراحی مقطعی طراحی طولی طراحی ترتیبی طراحی microgenetic در یک مطالعه طولی، یک محقق مشاهده بسیاری از افراد به دنیا آمد در و یا در اطراف همان زمان (کوهورت) و انجام مشاهدات جدید را به عنوان اعضای سن کوهورت. این روش را می توان مورد استفاده قرار گیرد به نتیجه گیری که در مورد آن نوع از توسعه جهانی هستند (یا هنجاری) و در بسیاری از اعضای یک گروه رخ می دهد. به عنوان مثال یک مطالعه طولی از توسعه سواد اولیه در جزئیات تجربیات سواد اولیه یک کودک در هر یک از 30 خانواده مورد بررسی قرار گرفت. محققان همچنین ممکن است راه های است که در آن توسعه بین افراد مختلف متفاوت است مشاهده و فرضیه در مورد علل تغییرات مشاهده شده در داده های خود را. مطالعات طولی، اغلب نیاز به مقدار زیادی از زمان و بودجه، ساخت آنها را در برخی از مواقع خام. همچنین از آنجا که اعضای یک گروه تمام حوادث تاریخی تجربه منحصر به فرد را به نسل خود، ظاهرا روند توسعه هنجاری ممکن است در واقع جهانی تنها به همراهان خود در یک مطالعه مقطعی، یک محقق مشاهده تفاوت بین افراد در سنین مختلف در همان زمان. به طور کلی این نیاز به منابع کمتر نسبت به روش طولی، و به همین دلیل افراد از گروه های مختلف می آیند، حوادث تاریخی به اشتراک گذاشته شده بسیار از یک عامل مخدوش کننده نیست. در همین راستا، با این حال، تحقیقات مقطعی ممکن است موثرترین راه برای بررسی تفاوت های بین شرکت کنندگان، به عنوان این تفاوت ها ممکن است از سنین مختلف خود را، اما از قرار گرفتن در معرض خود را به رویداد های مختلف تاریخی طراحی مطالعه سوم، طراحی ترتیبی، ترکیبی از هر دو روش است. در اینجا، یک محقق مشاهده از تولد گروه های مختلف در همان زمان، و پس از آن آهنگ تمام شرکت کنندگان در طول زمان، نمودار تغییرات در گروه. در حالی که خیلی بیشتر منابع فشرده، کمک قالب در تمایز روشن بین چه تغییرات می توان به محیط فرد یا تاریخی از کسانی که واقعا جهانی نسبت داده شده از آنجا که هر روش دارای برخی نقاط ضعف، روانشناسان رشد به ندرت در یک مطالعه یا حتی یک روش برای رسیدن به نتیجه گیری با پیدا کردن شواهد سازگار به عنوان بسیاری از منابع همگرا که ممکن است تکیه می کنند. مراحل زندگی از رشد روانی همچنین نگاه کنید به: مراحل رشد کودک پره ناتال توسعه همچنین نگاه کنید به: توسعه قبل از زایمان و پیش و پری ناتال روانشناسی توسعه پیش از زایمان است از علاقه به روانشناسان بررسی زمینه رشد روانی اولیه است. توسعه کل دوران بارداری شامل سه مرحله اصلی است: مرحله ژرمینال، مرحله جنینی و در مرحله جنینی است. مرحله ژرمینال در مفهوم آغاز می شود تا 2 هفته، مرحله جنینی به معنای توسعه از 2 هفته تا 8 هفته، مرحله جنینی نشان دهنده 9 هفته تا تولد نوزاد حواس در رحم به خودی خود توسعه: جنین می تواند هر دو را ببینید و بشنوید سه ماهه دوم (13 تا 24 هفته سن). توسعه حس لمس در مرحله جنینی (5 تا 8 هفته) اکثر میلیاردها مغز از نورون ها نیز هستند توسط سه ماهه دوم توسعه بچه ها این رو با برخی از بو، طعم و متولد تنظیمات صدا، تا حد زیادی مربوط به محیط زیست مادر برخی از رفلکس بدوی بیش از حد قبل از تولد بوجود می آیند و هنوز هم در حال حاضر در نوزادان. یک فرضیه این است که این رفلکس جای پا می باشد و استفاده محدود در اوایل زندگی انسان. نظریه پیاژه از توسعه شناختی نشان می دهد که برخی از رفلکس اولیه ساخت بلوک برای توسعه حسی و حرکتی نوزاد. برای مثال ممکن است رفلکس تونیک گردن توسعه با آوردن اشیاء را در قسمت نوزاد از نظر کمک کند. رفلکس های دیگر، مانند رفلکس پیاده روی به نظر می رسد به کنترل داوطلبانه پیچیده تر بعد از آن در دوران کودکی می شود جایگزین شده است. این ممکن است چرا که کودک پس از تولد افزایش وزن بیش از حد به اندازه کافی قوی برای استفاده از رفلکس می شود، یا به دلیل رفلکس و پس از آن توسعه عملکرد های مختلف هستند. همچنین پیشنهاد شده است که برخی از رفلکس (برای مثال مورو و راه رفتن رفلکس) عمدتا سازگاری به زندگی در رحم مادر با اتصال به کمی به توسعه زود هنگام نوزاد است. رفلکس اولیه مبلمان و دکوراسیون ظهور در بزرگسالان تحت شرایط خاصی، مانند شرایط عصبی مانند زوال عقل یا ضایعات و پس از سانحه. سونوگرافی نشان داده است که نوزادان قادر به طیف وسیعی از حرکات در رحم مادر هستند، که بسیاری از آنها به نظر می رسد بیش از رفلکس ساده است. با آنها متولد می شود، نوزاد می تواند تشخیص و اولویت برای صدای مادر خود را نشان می دهد برخی از رشد پیش از تولد، درک شنوایی. توسعه قبل از زایمان و عوارض ناشی از تولد نیز ممکن است به اختلالات تکاملی متصل می شود، به عنوان مثال در اسکیزوفرنی. با ظهور علوم اعصاب شناختی، جنین شناسی و علوم اعصاب از رشد پیش از تولد، افزایش علاقه به تحقیقات روانشناسی رشد. چندین محیط عوامل تراتوژنها می تواند به صدمه در طول دوره قبل از تولد شود. این شامل نسخه و بدون نسخه داروها، مواد مخدر، تنباکو، الکل، آلاینده های محیطی، عوامل بیماری های عفونی مانند ویروس سرخجه و باکتری توکسوپلاسموز، سوء تغذیه مادر، استرس عاطفی مادر، و عامل Rh ناسازگاری خون بین مادر و فرزند است. دوران کودکی مقالات اصلی: روانشناسی کودکان و کودک و رشد شناختی کودکان از بدو تولد تا سال اول، کودک به عنوان یک نوزاد. روانشناسان رشد به طور گسترده ای در ارزیابی خود را از روانشناسی نوزاد متفاوت است، و نفوذ به جهان خارج بر آن اشاره شده است، اما جنبه های خاصی نسبتا clear.There هستند حیاتی هستند دوره در مراحل ابتدایی و دوران کودکی که در طی آن توسعه برخی از سیستم های حسی و حرکتی، اجتماعی و زبان ادراکی، مهم بستگی دارد بر روی تحریک از محیط زیست. کودکان کفن و دفنی مانند جن، محروم از تحریک کافی، موفق به دست آوردن مهارت های مهم است که آنها پس از آن قادر به یادگیری در دوران کودکی. مفهوم دوره بحرانی نیز به خوبی تاسیس در فیزیولوژی اعصاب، از کار از Hubel و ویزل در میان others.Babies با توانایی تبعیض تقریبا همه برای تلفن های موبایل از تمام زبانهای انسانی به دنیا آمد نوزاد متولد شده از حدود شش ماه می تواند تمایز بین واج ها در زبان خود را، اما نه بین واج مشابه در زبان دیگری است. در این مرحله نوزادان نیز شروع به سخن نامفهوم گفتن، تولید واج. اکثریت از یک نوزاد تازه متولد شده در خواب به سر برد. در ابتدا به طور مساوی این خواب در طول روز و شب پخش می شود، اما پس از چند ماه، به طور کلی نوزادان روزانه تبدیل شده است. نوزادان دیده می شود را می توان به شش کشور، گروه بندی شده به جفت: خواب آرام و خواب فعال (خواب، هنگامی که خواب REM رخ می دهد) آرام بیدار شدن از خواب و بیداری فعال fussing و گریه ادراک کودکان: ادراک نوزاد نوزاد می توانید ببینید، شنیدن، بو، طعم، و لمس. این پنج ویژگی هستند بهتر است به عنوان آنهایی که "حواس پنج" شناخته شده است. نوزادان به محرک پاسخ در این کشورهای مختلف متفاوت است. چشم انداز در نوزادان به طور قابل توجهی بدتر از در کودکان بزرگتر است. بینایی نوزادان تمایل به تار در مراحل اولیه است، اما در طول زمان بهبود می بخشد. ادراک رنگ مشابه که در بزرگسالان دیده می شود در نوزادان به عنوان جوان به عنوان چهار ماه نشان داده شده است، با استفاده از روش عادت نوزادان به مانند بینایی بالغ در حدود شش ماه شنوایی به خوبی توسعه یافته است قبل از تولد نوزاد، بر خلاف دید. نوزادان ترجیح می دهند صداهای پیچیده به تن خالص، گفتار انسان را به صداهای دیگر، صدای مادر به صداهای دیگر، و زبان مادری به زبان های دیگر. دانشمند معتقدند این ویژگی احتمالا در رحم مادر آموخته است نوزادان نسبتا خوبی در تشخیص جهت که از آن صدا می آید، و 18 ماه توانایی شنوایی خود را تقریبا برابر است که از بزرگسالان است. بو و مزه وجود داشته باشد، با نوزادان نشان دادن عبارات مختلف انزجار و یا لذت بردن زمانی که با بوی دلپذیر (عسل، شیر، و غیره) و یا بوهای ناخوشایند (تخم مرغ فاسد شده) و سلیقه (به عنوان مثال طعم ترش) ارائه شده است. نوزادان با بو و طعم تنظیمات در رحم مادر از بو و طعم از مایع آمنیوتیک، به نوبه خود تحت تاثیر آنچه مادر می خورد به دست آورد به دنیا آمد. هر دو بطری تغذیه نوزادان در حدود 3 روز قدیمی پستان و بوی شیر انسان را ترجیح می دهند که از فرمول، نشان می دهد اولویت ذاتی است شواهد خوبی برای نوزادان مسن ترجیح می دهند بوی مادر خود را به دیگران وجود دارد . لمس و احساس یکی از حواس بهتر توسعه یافته در بدو تولد با توجه به آن یکی از حواس برای اولین بار به داخل رحم توسعه است. این رفلکس بدوی در بالا توضیح داده شد گواه است، و توسعه نسبتا پیشرفته قشر درد: نوزادان احساس درد به طور مشابه، اگر نه بیشتر به شدت نسبت به کودکان بزرگتر اما تسکین درد در نوزادان است توجه زیادی است که به عنوان منطقه پژوهش دریافت نکرده. شناخت نوزادان: عصر Piagetian به نظریه اولیه تکامل نوزاد مرحله حسی از نظریه پیاژه از توسعه شناختی بود. پیاژه نشان می دهد که درک نوزاد و درک جهان وابسته به توسعه موتور خود را، که برای نوزاد لازم بود به لینک بازنمودهای بصری، لامسه و حرکتی از اشیاء. با توجه به این دیدگاه، آن را از طریق لمس کردن و دست زدن به اشیاء است که نوزادان دچار دوام شیء، درک که اجسام جامد، دائمی هستند، و همچنان وجود داشته باشد که خارج از دید. روش ویژه در مطالعه روانشناختی نوزادان استفاده می شود.مرحله حسی و حرکتی پیاژه شش زیر مراحل (مراحل حسی و حرکتی برای جزئیات بیشتر) تشکیل شده است. در مراحل اولیه، توسعه ناشی از حرکات ناشی از رفلکس های اولیه است. کشف رفتارهای نتایج جدید از کلاسیک و عاملش مطبوع، و تشکیل عادات. از هشت ماه نوزاد قادر است به کشف یک شیء پنهان اما مقاومت خواهد کرد زمانی که جسم منتقل شده است. پیاژه به نتیجه گیری خود آمد که نوزادان یک درک کامل از تداوم شی قبل از 18 ماه پس از مشاهده شکست نوزادان قبل از این سن برای یک شی که در آن دیده می شد نگاه فاقد. در عوض نوزادان همچنان به یک شیء آن را برای اولین بار که در آن دیده می شد نگاه کنید، مرتکب "خطا A--B." برخی از محققان پیشنهاد کرده اند که قبل از سن هشت تا نه ماه، ناتوانی نوزادان به درک تداوم شی به مردم، که توضیح می دهد که چرا نوزادان در این سن گریه نکن که مادران آنها از بین رفته اند (خارج از دید، خارج از ذهن " ). پیدا کردن کنندگان در شناخت نوزادان در 1980s و 1990s، محققان بسیاری از روش های جدید ارزیابی درک نوزادان از جهان با دقت به مراتب بیشتر و ظرافت از پیاژه قادر به انجام آن در زمان خود بود را توسعه داده اند. از آن زمان به بعد، مطالعات بسیاری بر اساس این روش نشان می دهد که نوزادان جوان درک مراتب بیشتر در مورد جهان از فکر اول. بر اساس یافته های اخیر، برخی از محققان (مانند الیزابت Spelke و رنه Baillargeon) پیشنهاد کرده اند که درک درستی از تداوم شی است که در همه یاد بگیرند کافی نیست، بلکه شامل بخشی از ظرفیت های شناختی ذاتی از گونه های ما. تحقیقات دیگر نشان داده است که نوزادان جوان در شش ماه اول زندگی خود ممکن است دارای درک از جنبه های متعددی از جهان اطراف آنها، از جمله: - عددی شناخت اولیه، این است که، توانایی برای نشان دادن تعداد و حتی محاسبه نتایج عملیات جمع و تفریق. - توانایی برای پی بردن به اهداف از مردم در محیط خود. - توانایی شرکت در استدلال علت و معلولی ساده دوره های بحرانی توسعه دوره های بحرانی در مراحل ابتدایی و دوران کودکی که در طی آن توسعه برخی از سیستم های حسی و حرکتی، اجتماعی و زبان ادراکی، مهم بستگی دارد بر روی تحریک از محیط زیست وجود دارد. [36] کودکان کفن و دفنی مانند جن، محروم از تحریک کافی، موفق به دست آوردن مهارت های مهم است که آنها پس از آن قادر به یادگیری در دوران کودکی بعد. از مفهوم دوره بحرانی نیز تاسیس در فیزیولوژی اعصاب، از کار Hubel و ویزل در میان دیگران است. Toddlerhood کودک نو پا نوزادان بین سنین یک و دو تغییر به مرحله توسعه شناخته شده به عنوان toddlerhood. در این مرحله، انتقال نوزاد به toddlerhood را از طریق خودآگاهی برجسته شده، در حال توسعه بلوغ در استفاده از زبان، و حضور حافظه و تخیل. در طول toddlerhood، نوزادان شروع به یادگیری چگونه به راه رفتن، صحبت می کنید، و تصمیم گیری برای خود. یک ویژگی مهم این دوره سنی، توسعه زبان، که در آن کودکان در حال یادگیری چگونه برای برقراری ارتباط و بیان احساسات و خواسته های خود را از طریق استفاده از صداها صوتی، پر حرف است، و در نهایت کلمه است. کنترل خود نیز شروع به توسعه. در این سن کودکان ابتکار عمل برای کشف، تجربه و یادگیری از اشتباهات. اجازه دادن به کودکان نوپا سعی کنید چیزهای جدید و تست حد خود توسط مراقبان به منظور اجازه می دهد تا کودک برای تبدیل شدن به مستقل، متکی به خود، و با اعتماد به نفس تشویق. اگر سرپرست overprotective یا ناخشنودشان اقدامات مستقل است، کودک نو پا ممکن است برای شروع شک توانایی های خود و احساس میل به استقلال شرمنده. توسعه خودکار، کودک را مهار خواهد شد، و کمتر آماده با موفقیت به مقابله با جهان در آینده است. کودکان نو پا شروع به شناسایی خود به نقش های جنسیتی، اقدام با توجه به درک خود را از آنچه یک مرد یا زن باید انجام دهد. اجتماعی، دوره toddlerhood معمولا به نام "twos وحشتناک". کودکان نوپا اغلب توانایی زبان جدید پیدا شده خود را به ابراز خواسته های خود را، اما اغلب توسط پدر و مادر با توجه به مهارت های زبانی خود را فقط شروع به توسعه اشتباه گرفته شده است. فرد در این مرحله آزمایش استقلال خود دلیل دیگری پشت برچسب بدنام مرحله است. کج خلقی های موقتی در یک جا از سرخوردگی نیز رایج است. در اوایل دوران کودکینیز به نام "سن قبل از مدرسه"، "سن اکتشافی" و "سن اسباب بازی است." وقتی فرزندانشان در مهد کودک، آنها افق های اجتماعی خود را گسترش و تبدیل شدن بیشتر با کسانی که در اطراف آنها مشغول اند. انگیزه های به توهمات که برگ وظیفه سرپرست به تعادل اشتیاق برای پیگیری ماجراجویی، خلاقیت و ابراز وجود با توسعه مسئولیت هدایت. اگر متولیان به درستی تشویق و به طور مداوم انضباطی، کودکان هستند بیشتر احتمال ابتلا به مثبت اعتماد به نفس در حالی که تبدیل شدن به مسئول تر، و به دنبال از فعالیت های اختصاص داده است. همانطور که کودکان رشد می کنند تجارب گذشته خود شکل خواهد گرفت که چه کسانی هستند، اجازه می دهد آنها را به درک جهان در راه خود را. این کمک می کند تا یک فرد از طریق زندگی روزمره. (روانشناسی: علم رفتار، نسخه های چهارم کانادا توسط: نیل آر. کارلسون، ویلیام Buskist، C. دونالد Heth، و راد Schmaltz). اگر پذیر نیست تصمیم بگیرد که چه فعالیت هایی را به انجام، کودکان ممکن است شروع به احساس گناه بر فکر گرفتن ابتکار عمل. این ارتباط منفی با استقلال آنها را به دیگران اجازه دهید تصمیم گیری در محل آنها منجر شود. در طول یک کودک پیش دبستانی و آغاز سالهای مدرسه، هوش از طریق دستکاری منطقی و سیستماتیک از نمادهای مربوط به اشیاء بتن نشان داده شده است. تفکر عملیاتی توسعه، که بدان معنی است عملیات برگشت پذیر هستند، و تفکر خودمدار کاهش می یابد. کودکان از طریق انتقال از جهان در خانه به مدرسه و همسالان. کودکان یاد می گیرند تا همه چیز را، استفاده از ابزار، و به دست آوردن مهارت های لازم برای یک کارگر و یک ارائه دهنده بالقوه است. کودکان هم اکنون می توانید بازخورد از خارجی ها در مورد دستاوردهای خود را دریافت خواهید کرد. اگر کودکان می توانند لذت در فعالیت های خود، از جمله تحریک فکری خود، از همه مهمتر در یادگیری خواندن، نوشتن، و ریاضی پایه را کشف، آنها را یک حس صلاحیت توسعه. اگر آنها موفق نیست و یا می تواند لذتی است که در این فرآیند کشف، آنها ممکن است احساس حقارت و احساس بی کفایتی است که ممکن است آنها را در سراسر زندگی امد و شد زیاد توسعه. این زمانی است که کودکان خود را به عنوان صنعتگر و یا به عنوان تحتانی فکر می کنم. نوجوانی روانشناسی نوجوان نوجوانی دوره زندگی بین سن بلوغ و تعهد کامل به نقش اجتماعی بالغ، مانند کارگر، پدر و مادر، و / یا شهروند است. این دوره شناخته شده برای تشکیل هویت شخصی و اجتماعی (اریک اریکسون) و کشف هدف اخلاقی (نگاه کنید به ویلیام دیمون) است. اطلاعات از طریق استفاده منطقی از نمادهای مربوط به مفاهیم انتزاعی و استدلال رسمی نشان داده شده است. بازگشت به تفکر خودمدار اغلب در اوایل دوره رخ می دهد. تنها 35 درصد ظرفیت به همین دلیل به طور رسمی در طول دوران نوجوانی یا بزرگسالی. این است که به سه بخش یعنی تقسیم می شوند: نوجوانی 1.Early: 11 تا 12 سال (فرزند، بین)، نوجوانی 2.Mid: 13 تا 15 سال و 3.Late نوجوانان: 16 تا 19 سال نوجوانان ناخودآگاه سؤالات مطرح شده مانند بررسی "من کی هستم؟ کسی که من می خواهم؟" مانند کودکان نو پا، نوجوانان باید کشف، محدودیت های آزمون، مستقل شوند، و متعهد به هویت، یا حس خود. نقش های مختلف، رفتار و ایدئولوژی باید سعی برای انتخاب یک هویت است. سردرگمی نقش و ناتوانی حرفه را انتخاب کنید می توانید از یک شکست برای رسیدن به حس هویت را از طریق، برای مثال، دوستان منجر شود. در اوایل بزرگسالی بزرگسالان جوان (روانشناسی) اوائل بزرگسالی، با توجه به نظریه پردازان از جمله اریک اریکسون، یک مرحله است که در آن توسعه است که به طور عمده در حفظ روابط است. نمونه هایی متمرکز است شامل ایجاد باند صمیمیت، حفظ دوستی، و در نهایت ساخت یک خانواده. برخی از نظریه پردازان دولت که توسعه مهارت های صمیمیت در قطعنامه از مراحل رشد و نمو قبلی تکیه می کنند. احساس هویت به دست آمده در مراحل قبلی نیز لازم است برای صمیمیت توسعه. اگر این مهارت آموختنی است نه جایگزین بیگانگی، انزوا، ترس از تعهد، و ناتوانی به دیگران بستگی دارد. چارچوب مربوط به مطالعه این بخش از طول عمر این است که بلوغ در حال ظهور است. پژوهشگران بزرگسالی در حال ظهور، مانند جفری آرنت، لزوما در توسعه رابطه علاقمند نیست. در عوض، این مفهوم نشان می دهد که انتقال مردم پس از سالهای نوجوانی خود را به یک دوره که به عنوان ایجاد رابطه و احساس کلی ثبات با زندگی مشخص نشده است، اما با سالها زندگی با پدر و مادر، مراحل کشف خود، و آزمایش است. بزرگسالی میانه [ویرایش] سن میانه بزرگسالی میانه به طور کلی به دوره بین سنین 40 تا 60 اطلاق می شود. در طی این مدت، افراد میانسال درگیری بین generativity و رکود را تجربه می کنند. آنها هم ممکن است حس کمک به جامعه، نسل بعدی یا جامعه فوری خود و یا یک حس purposelessness را احساس کنم. جسمی، تجربه میانسال کاهش قدرت عضلانی، زمان واکنش، تند و تیزی حسی، و برون ده قلب. همچنین، زنان، تجربه یائسگی و افت شدید هورمون استروژن است. مردان یک سیستم غدد درون ریز رویداد معادل یائسگی را تجربه می کنند. آندروپوز در مردان هورمون نوسان با اثرات جسمی و روانی است که می تواند شبیه به همان است که در زنان یائسه دیده است. با افزایش سن مردان، کاهش سطح تستوسترون می تواند به نوسانات خلقی و یک کاهش در تعداد اسپرم کمک. پاسخ های جنسی نیز می تواند تحت تاثیر این آسیب پذیری قرار داشته باشند، از جمله تاخیر در نصب و دوره های طولانی از تحریک آلت تناسلی مورد نیاز برای رسیدن به انزال. سن این مرحله به طور کلی به کسانی که بیش از 60-100 سال اشاره دارد. با توجه به نظریه رشد روانی اریکسون، سن مرحله که در آن افراد در ارزیابی کیفیت زندگی آنها است. در تأمل بر زندگی خود، افرادی که در این گروه سنی ایجاد احساس یکپارچگی اگر تصمیم گیری است که زندگی خود را موفق و یا احساس ناامیدی اگر ارزیابی زندگی فرد نشان می دهد یک شکست برای رسیدن به اهداف. از لحاظ فیزیکی، افراد مسن کاهش در قدرت عضلانی، زمان واکنش و قدرت بدنیاش، شنوایی، ادراک از راه دور، و حس بویایی را تجربه می کنند. آنها همچنین بیشتر مستعد ابتلا به بیماری های جدی مانند سرطان و ذات الریه با توجه به ضعف سیستم ایمنی هستند. فروپاشی روانی نیز ممکن است رخ دهد، که منجر به زوال عقل یا بیماری مانند بیماری آلزایمر می شود. عواملی مانند فیزیوتراپی و ورزش به عنوان تعدیل کننده های بالقوه کاهش فیزیکی شناخته شده است. از آنجا که از تجمع یک عمر آنتی بادی (در میان دیگر عوامل)، برخی از افراد مسن هستند، کمتر احتمال دارد که به برخی از بیماری های معمولی از قبیل سرماخوردگی رنج می برند. بیان [| روابط جنسی در سن بالا |] در بخش های بزرگ بر سلامت عاطفی و جسمی فرد بستگی دارد. بسیاری از افراد مسن تا از نظر جنسی فعال و با فعالیت جنسی خود راضی. یا نه قدرت فکری را افزایش یا کاهش با سن بحث برانگیز باقی می ماند. مطالعات طولی نشان داده اند که عقل کاهش می یابد، در حالی که مطالعات مقطعی نشان می دهد که عقل پایدار است. به طور کلی بر این باور بودند که هوش متبلور را افزایش می دهد تا به سن، در حالی که هوش سیال با افزایش سن کاهش می یابد. یافته های دیگر پدر و مادر در رشد کودک متغیرهای پدر و مادر به تنهایی به طور معمول 20 تا 50 درصد از واریانس در نتایج کودک خود اختصاص داده است. بسته در مراقبت از پدر و مادر دادن سبک، بچه ها می توانند به اشکال مختلف از دلبستگی توسعه. فایل های پیوست شناخته شده اند و با استفاده از روش وضعیت عجیب (SSP) طبقه بندی شده، [که در آن محققان نظارت بر واکنش های نوزاد پس از مادر خود و مرخصی غریبه و مجددا یک اتاق. پاسخ نوزاد، به خصوص مادر در نهایت reentering اتاق، در تعیین نوع دلبستگی مهم است کودک به مراقب خود و یا احساس می کند چهار نظریه دلبستگی اند از این روش توسعه یافته:. دلبستگی امن، دلبستگی مضطرب اجتنابی، دلبستگی مقاوم در برابر اضطراب و دلبستگی آشفته گیجی. دلبستگی امن است که توسط آن دسته از کودکانی که به دنبال توجه از مادران شناخته شده است، تاکید زمانی که مادر خود را ترک، و دلداری زمانی که مادر می گرداند. کودکان مضطرب اجتنابی به نظر می رسد و ایمن در شروع متصل شده است، اما با خروج مادر را تحت تاثیر قرار نمی، و ممکن است او را جلوگیری از وقتی که او برمی گرداند. کودکان مقاوم در برابر اضطراب به میزان قابل توجهی از خروج مادر مضطرب، اما بازگشت او را دلداری. کودکان آشفته گیجی الگوهای رفتار غیر قابل پیش بینی نشان می دهد در سراسر آزمایش.مادرانی که به نوزاد خود توجه هستند، و قادر به درک خواسته ها و نیازهای خود محیط زیست را برای یک کودک به منظور توسعه یک دلبستگی ایمن را فراهم می کنند. برعکس، افسردگی مادران و استرس می تواند اثرات سوء بر دلبستگی داشته باشد. سبک های پدر و مادر سبک های پدر و مادر زیر در ادبیات توسعه کودکان شرح داده شده است: پدر و مادر معتبر است به عنوان کسانی که پدر و مادر که گرما پدر و مادر بالا، پاسخگویی، و مطالبه، اما نرخ پایین در منفی و تعارض مشخص می شود. این پدر و مادر قاطعانه اما نه سرزده و یا بیش از حد محدود است. [53] این روش فرزند است با پیامدهای اجتماعی و علمی مثبت تر است. جالب توجه است، نتایج مفیدی از پدر و مادر معتبر لزوما جهانشمول نیست. در میان نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار، پدر و مادر معتبر است که با پیشرفت تحصیلی بدون پشتیبانی همتا برای موفقیت وجود ندارد. فرزند پروری مستبدانه با سطوح پایین از گرما و پاسخ با سطوح بالایی از شرکت مطالبه و کنترل مشخص می شود. این پدر و مادر در اطاعت تمرکز می کنند و آنها فرزندان خود را به طور منظم نظارت داشته باشند. به طور کلی، این سبک فرزند پروری با نتایج ناسازگارانه همراه است. جالب توجه است، نتایج مضر برای پسران طبقه متوسط از دختران، دختران سفید پیش دبستانی از دختران مهد کودک سیاه و سفید، و برای پسران رنگ سفید نسبت به پسران اسپانیایی.علاوه بر این، اثرات منفی فرزند پروری مستبدانه در میان آمریکایی های آسیایی تبار را می توان توسط همکار مثبت افست پشتیبانی می کند. در نهایت، در میان آمریکایی های آفریقایی تبار، برخی از عناصر فرزند پروری مستبدانه مانند شرکت کنترل و نظم و انضباط فیزیکی را به عنوان عوامل پیش بینی کننده برای نتایج منفی خدمت می کنند نیست. پدر و مادر مجاز است سطح بالایی از پاسخگویی همراه با سطوح پایین مطالبه است. این برخورد پدر و مادر هستند و لزوما نیاز به رفتار بالغ نبوده است. آنها برای درجه بالایی از مقررات خود اجازه می دهد و به طور معمول رویارویی اجتناب کنند. مشخص در مقایسه با کودکان جمع آوری شده با استفاده از سبک معتبر، دختران پیش دبستانی مطرح شده در خانواده های مجاز کمتر جرأت است. علاوه بر این، کودکان پیش دبستانی از هر دو جنس صالح کمتر شناختی از این کودکان مطرح شده تحت سبکهای فرزندپروری پدر معتبر است. رد یا پدر و مادر غافل رده نهایی است. این است که با سطوح پایین مطالبه و پاسخ مشخص می شود. این پدر و مادر به طور معمول در زندگی فرزند خود را رها، فاقد ساختار در سبک های فرزند پروری خود را و unsupportive هستند. کودکان در این گروه به طور معمول حداقل صالح از تمام مقوله های. مادر و پدر عوامل نقش پدر و مادر در رشد کودک به طور معمول در نقش مادر متمرکز شده است. ادبیات اخیر، با این حال، به سمت پدر به عنوان داشتن نقش مهمی در رشد کودک مراقبت می کند. تصدیق نقش برای پدران، مطالعات نشان داده اند که کودکان به عنوان جوان به عنوان 15 ماه به طور قابل توجهی از تعامل قابل توجهی با پدر خود بهره مند شوند. به طور خاص، مطالعه ای که در ایالات متحده و نیوزیلند حضور پدر طبیعی بود مهم ترین عامل در کاهش نرخ فعالیت زود هنگام جنسی و میزان بارداری نوجوانان در دختران است. علاوه بر این، استدلال دیگر این است که نه مادر و نه پدر است که در واقع در پدر و مادر موفق ضروری است، و پدر و مادر تک و همچنین زوج های همجنس گرا می تواند نتایج مثبت فرزند را پشتیبانی می کند. با توجه به این مجموعه ای از تحقیقات، کودکان باید حداقل یک بزرگسال به طور مداوم مسئول با آنها به کودک می تواند یک ارتباط عاطفی مثبت داشته باشند. با داشتن بیش از یکی از این ارقام به احتمال بالاتری از نتایج مثبت کودک. طلاق یکی دیگر از عوامل والدین اغلب از لحاظ اثرات آن بر رشد کودک مورد بحث طلاق است. طلاق به خودی خود یک عامل تعیین کننده از نتایج منفی کودک نیست. در واقع، بسیاری از کودکان از خانواده های طلاق را به محدوده طبیعی در اقدامات از عملکرد روانی و شناختی قرار می گیرند. تعدادی از عوامل واسطه در تعیین اثرات طلاق بر روی یک کودک نقش دارند، به عنوان مثال، خانواده های طلاق با کودکان خردسال اغلب عواقب شدیدتر در شرایط تغییرات جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی نسبت به خانواده هایی که کودکان بزرگتر مواجه هستند. coparenting مثبت پس از طلاق بخشی از یک الگوی مرتبط با کودک مقابله مثبت است، در حالی که رفتارهای فرزند پروری خصمانه منجر به یک الگوی مخرب خروج از کودکان در معرض خطر است. علاوه بر این، رابطه مستقیم والدین با کودک نیز پس از طلاق را تحت تاثیر قرار توسعه یک کودک است. به طور کلی، عوامل محافظ تسهیل رشد کودک مثبت پس از طلاق گرما مادر، پدر و فرزند رابطه مثبت و همکاری بین پدر و مادر است.
منبع: http://en.wikipedia.org
نظر یادتون نره.
+ نوشته شده در جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 12:23 توسط دانـشـ♥ــجو
|